سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جهت شادی روح دکتر محمود روح الامینی پیشکسوت مردم شناسی ایران صلوات بفرست.
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :0
کل بازدید :12230
تعداد کل یاداشته ها : 9
103/2/14
5:20 ع

هنگامی که  برای آشنا شدن با  مفاهیم انسان شناختی ، گرد شهر می گشتم و چراغ های تازه روشن شده  کمتر  می یافتم  ، با  آقای محمود روح الامینی در کتاب گرد شهر با چراغ در مبانی مردم شناسی آشنا شدم  که نشانه هایی بومی داشت  و سؤال های تازه با خود می آورد   و همچنان گرد شهر می گشتم با چراغ .


 کتاب فرهنگستان ایران ( واژه های نو که تا پایان سال 1317 به تصویب رسیده  )   اصطلاح مردم شناسی را برای آنترو پولوژی  پیشنهاد کرده بود  و نخستین مقاله  مردم نگاری که خوانده بودم  " قرن نوزدهم و علم مردم شناسی " در مجله ایران ما نوشته تقی علی آبادی متعلق به سال 1319 بود  که آن را  در بین کتابهای پدرم یافتم . در  همین مجله صفحاتی به موزه مردم نگاری تهران و عکس هایی از آن موزه ، اختصاص یافته  است .  شورای وضع لغات و اصطلاحات اجتماعی ، در سال 1349 اصطلاح انسان شناسی   را مناسب می دانست  ولی به کار نمی رفت . کتاب روش مردم شناسی و گفتگوی  پیر بسن یه در دانشکده علوم اجتماعی با ترجمه دکتر  علی محمد کاردان را بارها خوانده   و تقریباً از بر بودم . درک من از  کتاب مذکور این بود که از اتنو گرافی به عنوان روش نام  می برد  . تقی علی آبادی هم مردم شناسی را عبارت از ضبط جزئیات رفتار و مطالعه فرهنگ وتاریخ می دانست . و من به دنبال کشف و گشایش این مفاهیم بودم  و  دردهه چهل وپنجاه با مونو گرافی ها روبرو شدم .  سید حسین نصر در علم وتمدن در اسلام  نوشته بود : " اصولا محققان اسلامی پیش از آن که در باره انسان حکمی صادر کنند فعالیت های گوناگون او را با نظر عینی به معرض تحقیق می گذاشتند ." و از این مفهوم به راحتی می گذشتم  که به نظر عینی به معرض تحقیق می گذاشتند  سرآغاز مباحث جدی  در باره  ساحت های هستی شناخنی و معرفت شناختی در  علم تاریخ است . در همان زمان مقاله ای از  سید ابوالحسن جلیلی استاد ورئیس گروه فلسفه دانشگاه تهران و از نزدیکان به احمد فردید در فرهنگ وزندگی ( شماره 3  مهرماه 1349) با عنوان انسان شناسی و راز انسان خواندم که آنتروپولوژی را  نظر و گفتار در بار? انسان به مقتضای عقل جزئی می دانست و می  گفت :" از آنجایی که راز در منظر عقل جزئی بکلی غایب است ، انسان شناسی کاری جز گمراه کردن انسان در باره انسان نمی کند  ." و این گفته  مدت ها مر ادر حیرت برد  .
   مقاله مردم نگاری با رجوع به فیلم علف دکتر افشار نادری (بهار 1353)  نگاهی عملی به فیلم بود و دریچه تازه ای در نقد فیلم برویم   گشود .  در کتابخانه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران  گزارش دکتر  افشار نادری  می توانست  کاربرد نظریه کارکرد گرایی (فانکشنالیسم)  و مردم شناسی کاربردی  را بروشنی بیان کند . دردهه پنجاه  استاد جابر عناصری   هم منبعی از اطلاعات بود او در دانشکده   با انبوه کتاب های انگلیسی که همراه می آورد ، تنور اشتیاق من  را داغ تر می کرد .  
  در همان دهه پنجاه ، نخستین بار با مفهوم نظری  ما و دیگری در یک کتاب  روسی در باره انسان شناسی ( از انتشارات پروگرس)  مواجه شدم  ولی در دهه هشتاد   نظریه های انسان شناسی دکتر فکوهی   بر  این مفهوم ساختار یافته بود .   هنگامی که کتاب گرد شهر با چراغ  را از کتابخانه گرفتم اولین چیزی که به دنبالش گشتم  مردم نگاری بود که پاسخی روشن  داشت . مردم نگاری در خدمت مردم شناسی است . من این طور فهمیدم که مردم شناس یک دستیار دارد و آن مردم نگار است ." مردمنگاری ها به  منزله گزارش های توصیفی برای بدست آوردن اطلاعات اند و در نتیجه مقایسه ، فرضیه و اظهار نظر  در مراحل بعدی قرار دارد ". او مواد پژوهش برای مردم شناس فراهم می آورد .  آقای محمود روح الامینی (که به گفته همشهری مشهورش استاد  باستانی پاریزی ، هیچگاه نام دکتر را پیش از اسمش نمی نوشت و دکتری را بیماری مردمشناسی می دانست ) مرا کشاند به منابع دیگر .  در برخی از منابع هر جا اتنوگرافی بکار می رفت   مفهوم روش شناختی از آن استیفاد می شد  . 
از اواخر دهه هفتاد که انجمن انسان شناسی ایران  مجوزفعالیت گرفت و سال 80 که به ثبت رسید و سال 81 که نخستین شماره  نامه انسان شناسی  به مدیریت جلال الدین رفیع فر و سردبیری ناصر فکوهی انتشار یافت ، اصطلاح مردم شناسی دیگر کمتر بکار می رود . اولین  شماره نشریه انسان شناسی  به سردبیری خانم دکتر سهیلا شهشهانی ( مدیر مسئول دکتر نصرالله پور جوادی ) نیز   در  بهار وتابستان 1380  انتشار یافت  و مقاله مردم نگاری  تماشای دختران فراری  با عنایت بر فیلم طلاق به سبک ایرانی  کار مشترک زیبا میرحسینی و  کیم لانگینوتو ( لانجینوتو) در دومین شماره ( پائیز وزمستان 80 ) نقد  علمی کم نظیری بود   . و سرانجام نخستین مقاله ام با رویکرد انسان شناختی را نوشتم  . مقاله « انسان شناسیِ بصری در سینمای مستند ایران ، فیلم مستند عامل شناخت یاموضوع شناخت» به کوشش  آقای علی شیخ مهدی دبیر ویژه نامه فیلم وفرهنگ  از ماهنامه تخصصی  کتاب ماه هنر ( مهرو آباه 1383)  انتشار یافت .در این شماره دکتر ناصر فکوهی  در باره کاربرد فیلم اتنو گرافیک در پژوهش های انسان شناسی و دکتر شهاب الدین عادل  در بارة تک نگاشت و فیلمهای مردمشناسی ایران  مقاله دارند .
و در همین  زمان بود که  خانم دکتر شهشهانی از من خواستند تا مقاله ای برای درج در یک کتاب تألیفی دانشگاهی تحت عنوان انسان شناسی تصویری در ایران ،  بنویسم و پژوهش در این زمینه برایم جدی شد .   
 مراسم چهلم ، بعد از ظهر روز یکشنبه 28 فروردین بود .  در  سالن ابن  خلدون نشسته بودم و  یادگارهای مرحوم  روح الامینی ( سه دختر  و همسرشان  )  در سومین ردیف بودند  . همان ها که  آن مرحوم  ، سامانده پریشان نویسی های بابا " نامیده  که نامشان یاد آور سه آئین  کهن  است .  مرحوم روح الامینی تنها  واسط  انتقال دانش  نوین به سرزمین  نبود ، بلکه نامش یاد آور پژوهش های انسان شناختی در ایران  نیز هست  که دکتر غلامعباس توسلی   مشخصه آن را  بومی سازی انسان شناسی تعبیر کرد .
 گرچه به رسم "نوروز اول"  نیامده بودم  و آن جلسه های نمادین ( به نوشته آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز ، نگرش وپژوهشی  مردم شناختی –زمستان 1376)  گذشته  و  چهله "در زامیاد روز" از فروردین فرا رسیده  بود (ص193)، بازهم  بنظرم رسید که "نوروز اول" است . دکتر پاریزی گفت که مراسم یادبود را نباید همیشه صرف عزاداری و  زاری کرد و از آن استاد همشهری ی کوهبنانی اش نکته ها گفت.   دکتر محمود روح الامینی  نوشته است :" دیدار کنندگان به  خانواده سوگوار تسلیت نمی گفتند بلکه برای آنان آرزوی شادمانی می کردند . ( همانجا ص62)
 هوشنگ مرادی کرمانی در داستان" زنگوله وداس و پروین ومحمود " تصویری زیبا از خانه استاد در جوانی خلق کرد که  روستائیان ،  روزعید   هریک با  زنگوله ای وداسی و وسیله ای  آمدند و خانه را با  انبوه یادگارهای فرهنگ کرمان انباشتند و استاد را هوای  پژوهش ومردمنگاری با خود برد .  در حالی که به همسر خویش می  نوشت شاید من نباشم ولی روز نو همواره فرا می رسد و شکوفه ها هر سال می دمند .
 واین ، تصویر هنری ی همان  واقعیتی بود که  به نحوی دیگر در یادداشت  استاد مرتضی کتبی  در رثای  مرحوم  محمود روح الامینی  نیز انعکاس  داشت :" محمود هنر موزه سازی را از خانه خود شروع کرده بود : کاسه و پیاله ، خرک و پشتک ، زین و تبرزین ، آفتابه وماهی تابه ، قلمدان و نمکدان ، پیچه و مقنعه ، فرش ومفرش ، دیگ ودیزی را کنار هم چیده یا به درو دیوار آویخته بود و پنجره را  جور در آورده بود .ولی افسوس همه را گذاشت ورفت . ما هم  خواهیم رفت ... غرض نقشی است کز ما باز ماند ."
از تالار ابن خلدون که بیرون آمدم چراغ هایی را می دیدم  آویخته شده بر ستون هایی و چراغ هایی که پیشاپیش می رفت  و شهر  روشن تر می شد از آن چراغ های جستجو گر .


محمد تهامی نژاد